×
جدبد!

تطبيق موسوعة بيان الإسلام

احصل عليه الآن!

الدروس المهمة لعامة الأمة (فارسي)

إعداد: عبدالعزيز بن عبدالله بن باز

الوصف

رسالة مترجمة إلى اللغة الفارسية، وهذه الرسالة على صغر حجمها جمع المؤلف رحمه الله بين دفَّتَيها سائر العلوم الشرعية من أحكام الفقه الأكبر والفقه الأصغر، وما ينبغي أن يكون عليه المسلم من الأخلاق الشرعية والآداب الإسلامية، وختم هذه الرسالة بالتحذير من الشرك وأنواع المعاصي، فأتَت الرسالة بما ينبغي أن يكون عليه المسلم عقيدةً وعبادةً، وسلوكًا ومنهجًا. فهذه الرسالة اسم على مسمى؛ فهي بحقٍّ الدروس المهمة لعامة الأمة.

تنزيل الكتاب

درسهاي مهم براي عموم أمت اسلامي

مقدمه

«الحمد لله رب العالمين، و العاقبه المتقين، و صلي الله علي عبده و رسوله نبينا محمد و علي آله و اصحابه أجمعين»

اما بعد، اين جملات و عبارتهاي مختصر را كه شامل بيان واجبات دين اسلام براي عامه مردم است تحت عنوان (الدروس المهمه لعامه الامه).

«درسهاي مهم براي عموم امت اسلامي» را تقديم مى كنم به تمام تشنگان حقيقت. از خداوند متعال مىخواهم كه آن را براي مسلمانان سودمند قرار داده و به لطف و كرم خويش بپذيرد زيرا كه وي بسيار بخشنده و بزرگوار است.

درس اول :

آموزش سوره «فاتحه» و سوره هاي كوچك و كوتاه از سوره ى «زلزاله» تا آخر سوره «ناس» با روش تلقين و تلاوت صحيح آنها، و حفظ و از بر كردن آنها به همراه شرح و تفسير آنچه كه درك و فهم آن واجب است.

درس دوم :

اسلام داراي پنج ركن مىباشد، اولين و باعظمت ترين آن گواهي دادن به اين است كه هيچ معبودِ به حقي جز خداوند يكتا وجود ندارد، و اينكه محمد e فرستاده و پيامبر خداست، با شرح معاني آن و بيان شروط «لا اله الا الله»، معناي (لا اله) آن است كه: هيچ معبودي بحق نيست، كه اين جمله تمامي آنچه را كه به جاي خداوند و به غير از او پرستش شده و مورد عبادت قرار مىگيرد بطور كلي و قطعي نفي و طرد مىكند. (إلاَّ الله): براي اثبات اين حقيقت است كه عبادت با تمام معاني و مفاهيمش تنها و تنها ويژه خداوند يكتا است، بدون آنكه شريكي داشته باشد.

شروط «لا اله الا الله» عبارتند از:

1 ـ داشتن علم و دانش در فهم اين جمله كه خودش كاملاً مقابل جهل است.

2 ـ داشتن يقيني كه با شك مخالف مىباشد.

3 ـ داشتن اخلاصي كه مخالف با شرك است.

4 ـ داشتن صداقت و راستي كه با دروغ مخالفت دارد.

5 ـ دوستي و محبتي كه با هر گونه دشمني مخالفت دارد.

6 ـ تسليم شدن محض در برابر آن بدون هر گونه مخالفت و اعتراض.

7 ـ پذيرفتن و قبولي كه مخالف هر گونه انكار و رد كردن است.

8 ـ كفر ورزيدن و انكار و بيزاري از هر آنچه كه به غير از الله مورد عبادت و پرستش قرار مىگيرد.

تمامي اين موارد هشتگانه در دو بيت شعر زير چنين آمده است:

«علم يقين وإخلاص وصدقك مع

محبه وانقياد والقبول لها

وزيد ثامنها الكفران منك بما

سوي الإله من الأشياء قد ألها»

با توجه به مفاهيم اين شهادت كه: محمد e فرستاده خداوند است مواردي همانند آنچه در پاراگرافهاي بعدي مىآيد لازم الاجرا مىباشد.

1 ـ تصديق و باور كردن هر آنچه كه از آن خبر داده است.

2 ـ اطاعت و فرمانبرداري از اوامر او.

3 ـ اجتناب و پرهيز از هر آنچه كه نهي كرده و بر حذر داشته است.

4 ـ اينكه پرستش و عبادت خداوند تنها به روش و شيوه اي باشد كه خودش فرموده و پيامبرش e بيان داشته است.

به دنبال آن ساير اركان پنجگانه اسلام را شرح مىدهد كه عبارتند از: نماز، زكات، روزه گرفتن در ماه مبارك رمضان، زيارت، و حج خانه خدا براي كسيكه توانايي مالي و جسمي آن را داشته باشد.

درس سوم: اركان ايمان است كه شامل شش (6) ركن مىشود:

1 ـ ايمان آوردن به خداوند يكتا.

2 ـ ايمان آوردن به فرشتگان خداوند.

3 ـ ايمان آوردن به كتابهاى آسماني كه خداوند براي بشريت فرستاده است.

4 ـ ايمان آوردن به تمامي پيامبران خدا(كه براى هدايت و راهنمائي بشريت از جانب خداوند مهربان فرستاده شده اند).

5 ـ ايمان آوردن به روز قيامت (روز رستاخيز).

6 ـ ايمان آوردن به قضا و قدر(تقدير و سرنوشت) و خير و شر آن، بدان معنا كه هر آنچه پيش مىآيد از جانب خداوند متعال است.

درس چهارم: توحيد به سه نوع تقسيم مىشود كه عبارت است از:

اول : توحيد ربوبيت: ايمان آوردن به الله كه خالق و آفريننده همه موجودات است و تنها او مدبر و متصرف در همه چيز و هر كاري است، حال آنكه هيچ شريكي براي او وجود ندارد.

دوم : توحيد الوهيت: ايمان آوردن به الله بدين معنا كه وي تنها معبود بر حق است و هيچ شريكي ندارد، و اين همان مفهوم و معناي (لا إله إلاَّ الله) است، يعني هيچ معبودي بر حق غير از خداوند يكتا نيست و وجود ندارد، و ديگر اينكه اخلاص داشتن در تمام عبادتها مانند: نماز، روزه، و براي خداوند يكتا واجب است و نبايد هيچ نوع از انواع عبادت را براي غير خدا انجام داد ؛ زيرا اين عمل نادرست و جايز نمى باشد.

سوم: توحيد در اسماء و صفات خداوند يكتا: اين بدان معناست كه بايد به هر آنچه كه در ارتباط با اسماء و صفات الله در قرآن كريم و احاديث صحيح آمده است، ايمان آورد، و آنها را براي او چنان اثبات كنيم كه توصيفش لايق به ذات وي ـ عزوجل ـ باشد بدون آنكه در اين توصيف و اثبات، تحريفي، يا تعطيلي، يا بيان چگونگي، و يا تشبيهي راه يابد. همانگونه كه خداوند سبحان در سوره اخلاص مىفرمايد:

«قل هو الله احد الله ».

«(اي پيامبر به مردم) بگو: او همان الله است كه يكتا و بىهمتا و همانند است، الله از همه موجودات بىنياز مىباشد بگونه اي كه تمامي موجودات هستي به او نيازمند هستند، او فرزندي نزاييده، و خودش هم زاييده نشده است (منحصر فرد و يكتا مىباشد) و هيچ كس و هيچ چيز همتا و همانند او نيست».

در آيه ى 11، سوره شوري خداوند خود را اين چنين معرفي مىكند:

«ليس كمثله شىء وهو السميع البصير».

«هيچ چيزي همانند خداوند يكتا نيست، حال آنكه ـ به كردار، رفتار و نيات، بندگان ـ بسيار شنوا و بينا است».

گروهي از دانشمندان و علماء، توحيد را به دو دسته تقسيم كرده اند. بدينصورت كه توحيدِ در اسماء و صفات را در توحيدِ ربوبيت ادغام كرده و هر دو را يكي دانسته اند. اين امر مشكلي را پديد نمىآورد زيرا هر قسم كاملاً واضح و روشن مىباشد.

انواع شرك:

1 ـ شرك اكبر.

2 ـ شرك اصغر.

3 ـ شرك مخفي و پنهاني.

شرك اكبر: شرك اكبر تمام اعمال و كردار نيك انسان را نابود كرده و وي را بصورت جاودان در دوزخ ماندگار مىسازد. خداوند حكيم در آيه 88 سوره انعام چنين مىفرمايد: «و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون».

«اگر (آنان) به خداوند يكتا شرك بورزند قطعاً هر آنچه انجام مىدادند از حساب اعمالشان پاك مى گردد».

همچنين در جايي ديگر خداوند حكيم حالت مشركين را چنين توصيف مىكند: «ما كان للمشركين أن يعمروا مساجد الله شاهدين علي انفسهم بالكفر اولئك حبطت اعمالهم وفي النار هم خالدون». { سوره توبه ، آيه 17 }

«در شأن و منزلت مشركان نيست كه بخواهند مساجد الله را تعمير و آباد سازند، حال آنكه به كفر خويش (با رفتار و گفتارشان) گواهي مىدهند. آنان يقيناً اعمالشان از بين رفته، و نابود شده و در آتش دوزخ مىباشند، در حاليكه در آن جاويدان خواهند بود».

هر كس كه در حالت شرك بميرد هرگز گناهانش بخشوده نخواهد شد و براي هميشه بهشت بر وي حرام مىگردد، زيرا خداوند متعال در آيه 48 سوره نساء چنين مىفرمايد:

« ان الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء »

«خداوند (هرگز) نمىبخشايد از اينكه به او شرك ورزيده شود و غير از آن (شرك) گناهان ديگر را براي هر كس كه بخواهد، مىبخشايد».

در آيه اى ديگر عاقبت مشركان را چنين بيان مىدارد:

« إنه من يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنه ومأواه النار وما للظالمين من أنصار »

{ سوره مائده ، آيه 72 }

«به تحقيق هر كس كه با خداوند يكتا (كسي را) شريك بگيرد (شرك آورد) قطعاً و يقيناً خداوند بر او بهشت را حرام مىگرداند و تنها پناهگاه و جايگاهش آتش سوزان دوزخ است و (اين را بدانيد) كه هيچ ياري دهنده اي (در آن حالت) براي ستمكاران (مشركان) وجود نخواهد داشت».

از انواع شرك اكبر مىتوان موارد زير را نام برد:

در دعاها، مردگان و بتها را خواندن، و از آنان كمك و مدد خواستن، و همچنين براي آنان نذر و قرباني كردن، و امثال اين عبادت ها كه ويژه خداوند يكتا است.

شرك اصغر: شامل مواردي مىشود كه در قرآن كريم و سنت صحيح پيامبر اكرم e با نص صريح از آنها به شرك ياد شده است ولي از جنس و نوع شرك اكبر نمىباشد مانند: رياء در بعضي از اعمال و گفتار، سوگند خوردن به غير نام خدا، يا آنكه گفته شود: ما شاء الله و شاء فلان (آنچه خدا بخواهد و فلاني بخواهد). و امثال اين موارد. زيرا رسول خدا e مىفرمايد:

«أخوف ما أخاف عليكم الشرك الأصغر» يعني: «بيشترين ترس من درباره ى شما شرك اصغر است». از ايشان e درباره آن پرسيده شد، پاسخ دادند: «الرياء» «عملي يا سخني يا حالتي را به مردم نشان دادن».

اين حديث را امام احمد، طبراني و بيهقي با إسناد حسن از محمود بن لبيد انصاري t روايت كرده اند. همچنين آن را امام طبراني با إسناد حسن از محمودبن لبيد، از رافع بن خديج و سپس از رسول خدا e روايت كرده است.

همچنين رسول خدا e در ارتباط با سوگند خوردن به غير نام خدا فرموده است: «من حلف بشىء دون الله فقد أشرك» يعني: «هر كس به چيزي غير از نام خدا سوگند بخورد يقيناً شرك آورده است» و ايشان e درجايي ديگر مىفرمايند: «من حلف بغير الله فقد كفر أو أشرك».

يعني: «هر كس به غير از نام خدا به چيزي ديگر سوگند بخورد قطعاً كافر شده يا آنكه شرك ورزيده است».

اين حديث را امام احمد با إسناد صحيح از عمربن الخطاب t روايت كرده است و امام ابوداود و ترمذي آن را با إسناد صحيح از عبدالله بن عمر ـ رضي الله عنهما ـ و سپس از رسول خدا ص روايت كرده اند.

رسول خدا e در ارتباط با خواست و اراده خدا و انسانها چنين فرموده است: «لا تقولوا ما شاء الله و شاء فلان، ولكن قولوا: ما شاء الله ثم شاء فلان».

اين حديث را امام ابوداود با إسناد صحيح از حذيفه بن يمان ـ رضي الله عنه ـ روايت كرده است.

«نگوييد: آنچه خدا خواست و آنچه فلاني خواست، بلكه بگوييد: آنچه خدا خواست سپس فلاني خواست».

اين نوع از شرك، كفر نبوده و سبب جاودانگي انسان در دوزخ نمي گردد، بلكه هر آنچه مانع كمال براي رسيدن به توحيد حقيقي و كامل گردد ترك آن واجب مىباشد.

شرك مخفي و پنهاني: دليل ما در اينجا سخن رسول الله e است: «ألا أخبركم بما هو أخوف عليكم عندي من المسيح الدجال؟! قالوا: بلي يا رسول الله؟ قال: الشرك الخفي، يقوم الرجل فيصلي فيزين صلاته، لما يري من نظر الرجل إليه».

«آيا دوست داريد شما را از آنچه كه نزد من خطرش براي شما از مسيح دجال(دروغگوي بزرگي كه خود را مسيح مىنامد و در آخر زمان براي آزمايش مسلمانان مىآيد و هر كس كه به او ايمان نياورد با ابتلاءات سختي مواجه مي شود) بيشتر است آگاه سازم ؟! اصحاب گفتند: بله، اي رسول خدا، ايشان e فرمود: شرك پنهاني و مخفي، مانند مردي كه قيام مىكند و نماز مىخواند و نمازش را آنچنان زيبا خوانده و آرايش مىدهد(با خشوع و طمأنينه و ) كه مردمان به او نگاه كرده و سبب جلب توجه او مى شود.

شايد بتوان شرك را به دو دسته تقسيم كرد، شرك اكبر و شرك اصغر. زيرا شرك مخفي و پنهاني مىتواند در هر دو نوع شرك اكبر و شرك اصغر داخل شود. همانگونه كه مثلاً بيماري نفاق در زمره شرك اكبر داخل مىشود، چون شخص منافق عقيده باطلش را رياكارانه پنهان كرده و سعي مىنمايد به سبب ترس از جانش يا توطئه اي، تظاهر به مسلمان بودن كند.

و به همين صورت ديديد كه در حديث محمود بن لييد انصاري و حديث ابوسعيد خدري، رياء به عنوان شرك اصغر آمده بود. و الله ولي توفيق .

درس پنجم : (ركن) احسان و نيكوكاري:

احسان، عبارت از آن است كه چنان عبادت و بندگي را انجام دهي كه گويا خداوند متعال را مىبيني، و حداقل اگر نتوانستي اين حالت را در خويش پديد آوري، يقين داشته باشي كه او تو را مىبيند، و زير نظر دارد. ( بنابراين مواظب حركات و سكنات خويش باش).

درس ششم: شرايط نه گانه نماز:

1 ـ مسلمان بودن.

2 ـ داشتن عقل.

3 ـ تشخيص و تمييز بين خوب و بد.

4 ـ داشتن وضو.

5 ـ پاك كردن و برطرف كردن نجاست و پليدي.

6 ـ پوشانيدن عورت با لباس پاك.

7 ـ داخل شدن وقتِ (زمانِ) نماز.

8 ـ ايستادن رو به قبله (روي آوردن به قبله).

9 ـ داشتن نيت و قصد براي نماز.

درس هفتم : اركان چهارده گانه نماز:

1 ـ ايستادن براي نماز خواندن (قيام) به شرط قدرت و توانايي بر آن.

2 ـ گفتن تكبير (تكبيره الإحرام) هنگام شروع نماز.

3 ـ خواندن سوره فاتحه.

4 ـ ركوع (خم شدن در نماز بگونه اي كه زانوها گرفته شود).

5 ـ اعتدال و طمأنينه بعد از ركوع ( هنگامي كه سر از ركوع برداشته مىشود لازم است كاملاً آرامش حاصل كرد و سپس به سجده رفت).

6 ـ سجده بر اعضاي هفتگانه.

7 ـ اعتدال و طمأنينه. (آرامش در سجده بدون عجله).

8 ـ نشستن در ميان دو سجده.

9 ـ طمأنينه و آرام بودن در تمامي اين اركان نماز.

10 ـ رعايت ترتيب اركان نماز.

11 ـ خواندن «التحيات» در آخر نماز.

12 ـ نشستن براي خواندن «تحيات آخر».

13 ـ درود (صلوات) فرستادن به رسول خدا e.

14 ـ سلام دادن به سمت راست و چپ.

درس هشتم: واجبات نماز:

1 ـ گفتن تمامي تكبيرات نماز غير از «تكبيره الإحرام».

2 ـ گفتن، سمع الله لمن حمده. (براي امام و منفرد).

3 ـ گفتن، ربنا لك الحمد. (براي امام و منفرد).

4 ـ گفتن، سبحان ربي العظيم. (در ركوع).

5 ـ گفتن، سبحان ربي الأعلي، (در سجده).

6 ـ گفتن، رب اغفر لي. (در ميان دو سجده).

7 ـ خواندن تحيات اول.

8 ـ نشستن براي تحيات اول.

درس نهم : آموزش التحيات :

«التحيات لله والصوات والطيبات، السلام عليك ايها النبي ورحمه الله وبركاته، السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين، أشهد أن لا اله الا الله وأشهد أن محمداً عبده ورسوله».

«تمامي ستايش ها، درودها، نمازها و تمامي پاكىها از آن خداوند يكتاست، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اي پيامبر! سلام بر ما و بر تمامي بندگان صالح و نيكوكار خدا. شهادت و گواهي مىدهم كه هيچ معبود بر حقي جز الله وجود ندارد، و شهادت و گواهي مىدهم كه محمد بنده و فرستاده خداست».

اگر نماز دو ركعتي بود (مانند: نماز صبح، جمعه، عيدين) نمازگزار بعد از خواندن «التحيات» به نشستن ادامه مىدهد و نمازش را با خواندن اين درود و دعا، كامل كرده و تمام مىكند.

«اللهم صل علي محمد و علي آل محمد، كما صليت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم، انك حميد مجيد، و بارك علي محمد و علي آل محمد، كما باركت علي ابراهيم وعلي آل إبراهيم، انك حميد مجيد».

«خداوندا بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرست، همانگونه كه بر ابراهيم وآل ابراهيم، درود و رحمت فرستاده اي، همانا تو بسيار مورد ستايش هستي و بزرگواري، بر محمد و آل محمد بركت و خير نازل فرما، همانگونه كه بر ابراهيم و آل ابراهيم بركت و خير نازل فرموده اي، همانا تو بسيار مورد ستايش هستي و بزرگواري».

نمازگزار بهتر است از چهار چيز به خداوند پناه ببرد.

«اللهم اني اعوذ بك من عذاب جهنم، ومن عذاب القبر، ومن فتنه المحيا والممات، ومن فتنه المسيح الدجال».

«خداوندا! از عذاب سوزان و گدازنده دوزخ، از عذاب قبر، از فتنه ها، آزمايشهاي زندگان و مردگان (زندگي و برزخ) و از فتنه و آزمايش مسيح دروغين (دجال) به تو پناه مي برم».

نمازگزار بعد از خواندن درود و دعاي فوق، هر چه از خير دنيا و آخرت بخواهد مىتواند دعا كرده و از خداوند طلب كند، و فرقى ندارد كه در نمازهاي فرض يا سنت يا نافله باشد. آنگاه صورتش را به سمت راست گردانيده و سلام مىدهد:

«السلام عليكم و رحمه الله» و سپس صورتش را به سمت چپ گردانيده و همين سلام را تكرار مىكند.

درس دهم :

سنتهاي نماز :

1 ـ دعاي شروع نماز (استفتاح).

2 ـ قرار دادنِ كف دست راست بر پشت دست چپ بر روي سينه هنگام ايستادن (قيام) در نماز حتى هنگامىكه نمازگزار از ركوع سر بلند كرده و مىايستد.

3 ـ بلند كردن دستها در حاليكه انگشتان به هم چسبيده و دستها باز است تا مقابل كتفها (دوشها) يا مقابل گوشها، در هنگام گفتن تكبيره الإحرام، و هنگام رفتن به ركوع، و از ركوع برخاستن، و هنگام بلند شدن از تشهد اول (التحيات) براي ركعت سوم.

4 ـ بيش از يك بار گفتن «سبحان ربي العظيم» در ركوع و «سبحان ربي الأعلي» در سجده.

5 ـ دعاي بلند شدن از ركوع: «ربنا لك الحمد »، و همچنين دعاي بين دو سجده: «رب اغفرلي وارحمني واجبرني » تا آخر.

6 ـ در هنگام ركوع، سر را با پشت در يك راستا قرار دادن.

7 ـ در هنگام سجده، بين دستها و پهلوها، شكم و رانها، و رانها و ساقها فاصله ايجاد كردن.

8 ـ بلند كردن دستها تا آرنج از زمين به هنگام سجده. (بلند داشتن ذراع از زمين = فاصله نوك انگشتان تا آرنج را ذراع گويند).

9 ـ در هنگام تشهد اول، و بين دو سجده بر روى پاي چپ نشستن، در حاليكه پاي راست بر روي زمين بصورت عمودي نصب شده است.

10 ـ در هنگام تشهد آخر بصورت متورك نشستن بدينصورت كه پاي چپ از زير پاي راست بيرون بيآيد و شخص بر روي نشيمنگاه خويش قرار مىگيرد (مقعدش روي زمين قرار مي گيرد) و پاي راست را همانند تشهد اول بر روي زمين عمودي نصب مىكند.

11 ـ از ابتداي تشهد (اول و اخير) تا آخر آن با انگشت شهادت اشاره كرده و در هنگام دعا كردن آن را به حركت در آورد.

12 ـ درود و صلوات ابراهيمي در تشهد.

13 ـ دعا كردن در تشهد آخر.

14 ـ در نمازهاي صبح، دو ركعت اول مغرب و عشاء، نماز جمعه و عيدين قرائت سوره ها را با صداي بلند.

15 ـ در نمازهاي ظهر، عصر، عشاء ركعت هاي سوم و چهارم و در ركعت سوم نماز مغرب، قرائت آهسته و سرّى سوره ها.

16 ـ هر آنچه از آيات قرآن بعد از سوره حمد خوانده مىشود ضمن مراعات سنت هاي ديگر نماز مانند: گفتن «ربنا لك الحمد» بعد از ركوع براي امام، و مقتدي و منفرد، و همچنين قرار دادن دستها بر زانو در حالت ركوع در حالىكه بين انگشتان باز است.

درس يازدهم : مبطلات هشتگانه نماز:

1 ـ در حالت هوشياري و آگاهي از روي عمد در نماز سخن گفتن. اما چنانچه از روي فراموشي يعني اينكه ناداني يا آنكه نمي دانست سخن گفتن در نماز جايز نيست، نمازش باطل نمىشود.

2 ـ خنديدن هنگام نماز.

3 ـ خوردن چيزي هنگام نماز.

4 ـ نوشيدن. (هر چه باشد).

5 ـ كشف عورت نمازگزار. (به شرط آنكه از روي عمد باشد).

6 ـ بيش از اندازه از سمت و جهت قبله منحرف شدن.

7 ـ بازي و حركت بيهوده و پي در پي در نماز.

8 ـ شكستن و باطل شدن وضو.

درس دوازدهم : شرايط دهگانه وضو:

1 ـ مسلمان بودن شخص وضو گيرنده.

2 ـ عاقل بودن. ( بر ديوانگان لازم نخواهد بود وضو بگيرند).

3 ـ بالغ بودن شخص وضو گيرنده.

4 ـ نيت كردن براي وضو (مستحب است كه نيت كند تا زماني كه طهارت پايان نيافته و كامل نشده، آن را ادامه دهد).

5 ـ پايان يافتن و تمام شدن آنچه خود موجب وضو مىشود. (وضو گرفتن را واجب مي كند).

6 ـ استنجاء و استجمار قبل از وضو. (پاك كردن محل خروج مدفوع و ادرار را با آب يا شيء تميز كننده اي ديگر).

7 ـ طاهر و پاك بودن آب وضو.

8 ـ مباح بودن آب وضو.

9 ـ برطرف كردن آنچه بر روي پوست كه مانع رسيدن آب به آن مىشود.

10 ـ داخل شدن وقت نماز براي كسيكه دائماً بي وضو است. (به خاطر بيماري كه به سبب آن نمىتواند وضوي خويش را حفظ كند).

درس سيزدهم : فرايض ششگانه وضو:

1 ـ شستن تمامي صورت كه شامل مضمضه (آب در دهان كردن) و استنشاق (آب در بيني كردن) هم مىشود.

2 ـ شستن دستها تا آرنج.

3 ـ مسح كردن تمامي سر و بدنبال آن مسح گوشها.

4 ـ شستن پاها تا شتالنگها (قوزكها).

5 ـ رعايت ترتيب در وضو.

6 ـ پي در پي وضو گرفتن (موالات).

مستحب است كه :

1 ـ دستها، پاها و صورت هر كدام سه بار شسته شود.

2 ـ سه بار آب در دهان و بيني كردن و شستن آنها، اما يك بار شستن دهان و بيني واجب است.

3 ـ سنت در مسح سر فقط يك بار است و در احاديث صحيح آمده به عدم تكرار در مسح سر.

درس چهاردهم : موارد ششگانه باطل كننده وضو:

1 ـ هر چيزي كه از مجاري ادراري يا دفعي خارج شود.

2 ـ هر چيز نجسي كه بمقدار زياد از بدن خارج شود.

3 ـ زوال عقل با خوابيدن يا به غير از آن (مانند: ديوانگي، از هوش رفتن و غيره).

4 ـ تماس مسقيم دست با شرمگاه (آلت تناسلي) بدون آنكه چيزي بين آن دو حائل شده باشد.

5 ـ خوردن و تناول گوشت شتر.

6 ـ خارج شدن از دين اسلام. (خداوند ما و تمامي مسلمانان را از اين مصيبت در پناه خويش حفاظت بفرمايد) مرتد شدن، يعني از دين برگشتن.

يادآوري بسيار مهم:

بر اساس صحيح ترين نظر علماء، شخصي كه مرده اي را مىشويد وضويش باطل نمىشود و اكثريت علماء و دانشمندان علوم اسلامي اين نظريه را تأييد مىكنند زيرا دليلي بر ردّ اين نظريه وجود ندارد.

ولي اگر دستش به آلت تناسلي مرده در حال شستن خورد واجب است كه وضو بگيرد.

واجب است كه شرمگاه (آلت تناسلي) مرده اي كه غسل داده مىشود مستقيماً با دست لمس نشود بلكه بايد با دستكش يا پارچه اي و يا چيزي ديگر لمس شود.

اين را بايد دانست كه دست زدن به زن يا لمس كردنش وضو را نشكسته و باطل نمىكند، حال تفاوتي ندارد كه از روي شهوت باشد يا نه. مطابق با صحيح ترين نظريه دانشمندان اسلامي تا زماني كه از آلت مرد چيزي (مانند مني يا مذي) خارج نشود وضو باطل نمىگردد، زيرا روايت صحيح است كه رسول خدا e همسران خويش (امهات المؤمنين) را مىبوسيد و بدون آنكه مجدداً وضو بگيرد با همان وضو، نماز مي خواند.

تفسير آيه «أو لامستم النساء».

مطابق با صحيح ترين نظريه علماء و دانشمندان اسلامي، منظور از « لمس» در اينجا جماع و همبستري زناشويي است و اين نظريه را ابن عباس ـ رضي الله عنها ـ و تعدادي از علماء سلف و پيشين و برخي از علماي متآخر تأييد مىكنند.

و الله ولي التوفيق.

درس پانزدهم : گوشه اي از ويژگىهاي مسلمان و اخلاق وي در شرع مطهر اسلام:

1 ـ صداقت در گفتار و كردار. (راستگو بودن).

2 ـ امانت دار و امينِ مردم بودن.

3 ـ داشتن عفت و پاكدامني.

4 ـ داشتن شرم و آزرم. (حياء).

5 ـ شجاع و بي باك بودن.

6 ـ وفا نمودن به عهد و پيمان.

7 ـ بخشنده بودن و گذشت داشتن.

8 ـ پاك بودن و پرهيز داشتن از حرامهاي الهي.

9 ـ محبت و نيكي كردن به همسايگان.

10 ـ كمك كردن و ياري به مستمندان و تهىدستان در حد توان.

همچنين ساير صفات اخلاقي و اجتماعي كه در قرآن و سنت آمده است.

درس شانزدهم : آداب اسلامي:

1 ـ سلام كردن به ديگران.

2 ـ خوش رويي و داشتن چهره باز با مردم (مسلمانان).

3 ـ با دست راست غذا خوردن و نوشيدن.

4 ـ گفتن «بسم الله» در ابتداي خوردن و آشاميدن (نوشيدن)، و حمد و سپاس پروردگار را گفتن بعد از پايان (إتمام) آن.

5 ـ عطسه كننده بگويد: الحمد لله، و در جواب به وي گفته شود: يرحمك الله، و سرانجام عطسه كننده در جواب او بگويد: يهديكم الله ويصلح بالكم.

6 ـ آداب داخل و خارج شدن از مسجد.

7 ـ آداب ورود و خروج از منزل.

8 ـ آداب رفتن به مسافرت. (سفر كردن).

9 ـ آداب رفتار با پدر و مادر و نيكي به آنان.

10 ـ نيكي به خويشاوندان و همسايگان.

11 ـ آداب برخورد و رفتار با سالمندان.

12 ـ شفقت و مهرباني با كودكان.

13 ـ تبريك گقتن به كسىكه خداوند به وي فرزندي جديد مىدهد.

14 ـ تبريك گفتن به عروس و داماد هنگام ازدواج.

15 ـ گفتن تسليت به كسي كه از نزديكان يا دوستانش كسى مرده باشد.

16 ـ آداب لباس پوشيدن و پوشاك.

17 ـ آداب كفش پاكردن و در آوردن آن.

درس هفدهم : پرهيز از شرك و گناهان:

موارد هفت گانه گناهان كبيره كه رسول خدا e آنها را سبب نابودي و هلاكت انسان ناميده است:

1 ـ شرك آوردن به خدا. (كسي را با خدا شريك گرفتن).

2 ـ جادوگري و ساحري.

3 ـ كشتن انسان (زيرا خداوند آن را حرام كرده است) مگر به حق.

4 ـ ربا دادن و گرفتن (نزول خواري).

5 ـ خوردن و پايمال كردن اموال يتيمان.

6 ـ فرار از ميدان جنگ.

7 ـ تهمت زدن (نسبت دروغ) به زنان مؤمن و پاكدامن.

مواردي ديگر از گناهان كبيره:

1 ـ نافرماني از پدر و مادر و آزار آنان.

2 ـ قطع صله رحم (بر هم زدن صميميت و بىارتباطي در ميان خويشاوندان).

3 ـ شهادت و گواهي دروغ (جعلي).

4 ـ سوگند به دروغ خوردن.

5 ـ آزار رساندن به همسايگان.

6 ـ ستم كردن در خون، جان، مال، و ناموس مردم.

7 ـ ميگساري و شرابخواري. (نوشيدن مشروبات الكلي ومست كننده).

8 ـ قمار بازي (به آن مِيسَر هم گفته مىشود).

9 ـ غيبت كردن از يكديگر.

10 ـ سخن چيني و نمّامي.

درس هيجدهم: احكام جنازه و چگونگي نماز بر آن:

1 ـ اين امر جايز است كه به شخص در حال سكرات (لحظات احتضار، دم مرگ) جمله «لا اله الا الله» را تلقين كرد، آن را بگويد ؛ زيرا رسول خدا e فرموده است: «لقنوا موتاكم لا اله الا الله». اين حديث را امام بخاري و امام مسلم هر دو روايت كرده اند.

به مردگانتان (لحظات آخر زندگي، دم مرگ) جمله «لا اله الا الله» را تلقين كنيد. (تا آن را تكرار كنند).

2 ـ زماني كه يقين كرديد كه شخص مرده است، چشمهايش را بر روي هم بگذاريد (چشمهايش را ببنديد) زيرا اين عمل در سنت هدايت بخش پيامبر e آمده است.

3 ـ واجب است جنازه مسلمان غسل داده شود مگر آنكه در ميدان جنگ به شهادت رسيده باشد، زيرا شهيد ميدان نبرد، نه غسل داده مىشود، و نه نمازي بر او خوانده مىشود، و نه اينكه در كفن قرار داده مىشود، و فقط با همان لباسش دفن مىشود ؛ زيرا رسول خدا e شهدا و كشته شدگان غزوه (جنگهاي رسول خدا e با دشمنان دين) احد را نشسته، و بر آنان نماز هم نخواندند.

4 ـ نحوه غسل دادن جنازه (ميت).

عورت (شرمگاهش) را پوشانده، و او را از زمين كمي بلند كرده و اندكي به شكمش فشار داده شود. بعد از آن كسي كه غسل مىدهد دستمال يا پارچه اي را دور دستش مىپيچد و نجاست ها را پاك مىكند. سپس همانند وضو براي نماز، او را وضو مىدهند، بعد سر و ريشش را با آب و سدر يا با ماده شوينده ديگري (صابون، شامپو، ) مىشويند، ابتدا سمت راست بدنش، و سپس سمت (طرف) چپ بدنش را مىشويند. در بار دوم و سوم او را غسل مىدهند. در هر بار (غسل دهنده) دستش را به آرامي بر روي شكم ميت مىكشد تا اگر نجاستي بيرون بيايد، آن را پاك كند و بعد محل خروج نجاست را با پنبه يا چيزي شبيه آن ببندد و اگر با اين چيزها نشد، با گِل، يا چسب و امثال آن محل را ببندد، بار ديگر وضوي ميت را تجديد كند. چنانچه ميت با سه بار شستن پاك نشد، پنج يا هفت بار مىتواند او را بشويد، و در پايان او را خشك كرده و در زير بغل و محلهاي پنهان و مواضع سجده مرده عطر قرار دهد. چنان كه بهتراست تمام بدن ميت معطر گردد.

كفن ميت با بخور و ماده اي خوشبو معطر گردد، و چنانچه سبيل يا ناخنهايش بلند بود، كوتاه گردد، اما چنانچه اين كار انجام نشد گناهي صورت نگرفته است. موهايش شانه نمى شود، و موهاي شرمگاه كوتاه نمىگردد، و اگر ختنه نشده بود، ختنه نمىگردد، زيرا بر اين اعمال دليلي وجود ندارد.

موي سرميت اگر زن باشد به سه دسته تقسيم شده و پشت سر انداخته مىشود.

5 ـ احكام كفن ميّت.

بهتر است مرد با در سه پارچه سفيد كفن كنند، در اين سه تكه عمامه و پيراهن وجود ندارد، اين همان روشي است كه رسول e كفن گرديد. ميت در كفن پيچيده مىشود اگر چنانچه ميت در ازار و ملفقه (چادر شب) پيچيده شود مانعي نخواهد داشت.

زنان در پنج پارچه كفن مىشوند. پسر بچه در يك تا سه پارچه كفن مىشود. دختر بچه در يك پارچه و دو ملافه كفن مىشود.

اما در واقع براي تمامي مردگان (از مرد، زن، بچه) واجب آن است كه در يك پارچه پيچيده و كفن شوند بگونه اي كه تمام بدن پوشيده شود. چنانچه ميت در حالت احرام (در حج يا عمره) باشد او را با آب و سدر شسته، يا در همان لباس احرام، يا پارچه ى ديگر كفن مىكنند، اما سر و صورتش را نمىپوشانند، و عطر هم به وي نمىزنند، زيرا وي در روز قيامت تلبيه گويان (لبيك اللهم لبيك ) مبعوث و محشور خواهد شد. اين عمل از احاديث رسول خدا e ثابت شده است.

اما چنانچه محرم (شخص در حالت احرام) زن باشد مانند زنان ديگر وي را كفن مىكنند، و به او عطر نمىزنند، و صورتش را با روبند، و دستهايش را با دستكش نمىپوشانند، اما صورتش را با پارچه كفن مىپوشانند. (قبلا نحوه كفن كردن زنان بيان شد).

6 ـ سزاوارترين و شايسته ترين شخص به غسل دادن ميت و نماز خواندن بر او كسي است كه ميت درباره وي وصيت كرده باشد، بعد از او، پدر، پدربزرگ، و بعد اقوام و خويشاوندانِ مرد نزديك به او، سزاوارتر هستند.

در مورد زنان هم، شايسته ترين فرد به غسل دادن كسي است كه زن او را وصيت كرده است، بعد از او، مادر، مادر بزرگ، و بعد اقوام و خويشاوندانِ زن نزديك به او، سزاوارتر هستند.

جايز است كه زن و شوهر هر يك اگر مُرد ديگرى وي را بشويد، زيرا هنگامي كه ابوبكر صديق t وفات يافت همسرش او را شست.

همچنين نقل شده است علي ابن ابىطالب t همسرش فاطمه الزهراء ـ رضي الله عنها ـ را شست.

7 ـ چگونگي نماز جنازه:

با تكبير اول، سوره فاتحه خوانده مىشود، اگر به همراه آن سوره كوتاهي با يك يا دو آيه از قرآن خوانده شود بهتر است. اين نحوه قرائت در حديثي از ابن عباس ـ رضي الله عنهما ـ آمده است.

با تكبير دوم، بر رسول خدا e درود و صلوات فرستاده مىشود مشابه همان درودي كه در نماز خوانده مىشود.

با تكبير سوم، اين دعا خوانده مىشود.

«اللهم اغفر لحينا وميتنا وشاهدنا وغائبنا، وصغيرنا وكبيرنا، وذكرنا وأنثانا، اللهم من أحييته منا، فأحيه علي الإسلام، ومن توفيته منا فتوفه علي الإيمان، اللهم اغفر له، وارحمه وعافه، واعف عنه، وأكرم نزله، ووسع مدخله، واغسله بالماء والثلج والبرد، ونقه من الخطايا كما ينقي الثوب الأبيض من الدنس، وأبدله داراً خيراً من داره، وأهلاً خيراً من أهله، وأدخله الجنه وأعذه من عذاب القبر، وعذاب النار، وافسح له في قبره، ونور له فيه، اللهم لا تحرمنا أجره ولا تضلنا بعده ».

{اين حديث را مسلم، ترمذي ونسايي وابن ماجه روايت كرده اند}.

«خداوندا!، زندگان ما را، و مردگانمان را، و حاضران، و غايبانمان را، و كودكانمان(كوچك هاىمان و بزرگانمان)، و مردان و زنان ما را، بيامرز و ببخشاي، خداوندا! هر كس از ما را كه زنده مىگرداني بر آيين اسلام زنده گردان، و هر كس را كه از ما مىميراني بر ايمان بميران، خداوندا! بر (اين ميت) رحم كن، و او را ببخشاي، و عافيت را نصيبش كن، و از وي در گذر و معافش كن، جايگاهش را گرامي دار، و قبرش را گسترده بگردان، او را با آب، برف و تگرگ (يخ) غسل بده و از اشتباهات پاكش گردان، همانگونه كه پارچه اي سفيد از چرك و آلودگي پاك مىشود، به او منزلي بهتر از خانه دنيايش بده، و خانواده اي بهتر از خانواده اش عطا كن، او را وارد بهشت كن، و او را از عذاب قبر و عذاب جهنم در پناه خويش نگه دار.

خداوندا! ما را از پاداش او محروم مگردان، و (همچنين) ما را بعد از او گمراه و منحرف مكن».

مستحب است هنگام هر تكبير دستها بلند گردد.

چنانچه مرده (ميت) زن بود دعا را در عربي به صيغه مونث مىخوانيم، اگر تعداد مرده ها (ميتها) چند نفر بودند، دعاي عربي را به صيغه جمع مىخوانيم.

چنانچه مرده (ميت) كودك يا نوزاد بود، دعاي مغفرت خوانده نمىشود و به جاي آن، دعاي زير خوانده مىشود.

«اللهم اجعله فرطاً لوالديه، وذخراً شفيعاً مجاباً، اللهم ثقّل به موازينهما، وأعظم به أجورهما، اللهم اجعله في كفاله ابراهيم u، وألحقه بصالح سلف المؤمنين وقه برحمتك من عذاب الجحيم». {المغني لابن قدامه 3/416}.

«خداوندا! او را پاداش، گنجينه، شفاعت كننده، و پاسخ دهنده اي براي پدر و مادرش قرار بده. خداوندا! توسط اين كودك ترازوي اعمالشان را سنگين بگردان، و بدين خاطر پاداش شان را زياد كن. خداوندا! اين كودك را در كفالت و حضانت ابراهيم u قرار بده، و وي را به مؤمنان صالح پيشين (سلف صالح) ملحق بگردان. و با رحمت خودت او را از عذاب دوزخ حفظ بگردان».

سنت آن است كه امام در مقابل سر جنازه اگر مرد باشد بايستد، و اگر زن بود در مقابل وسط پيكر جنازه بايستد. و اگر چند جنازه از مرد و زن باشد. جنازه مرد را مقابل امام قرار مىدهند، و جنازه زن را در جهت قبله و پشت جنازه مرد قرار مىدهند، يعني بعد از جنازه مرد گذاشته مىشود، و اگر جنازه كودك بود، پشت جنازه پسربچه بعد از جنازه مرد، سپس جنازه زن قرار داده مىشود، و بعد از آن جنازه دختربچه در جهت قبله بعد جنازه زن، پشت سر هم گذاشته مىشود.

جنازه ها بدينصورت قرار داده مىشوند كه سر هر جنازه مقابل جنازه قبلي قرار مىگيرد. سر پسربچه مقابل سر مرد، و ميانه سر زن مقابل سر مرد، و سر دختربچه مقابل سر زن قرار مىگيرد.

نمازگزاران همگي پشت سر امام مىايستند و چنانچه يك نفر از نمازگزاران جايي در پشت سر امام نيافت، مىتواند در دست راست امام بايستد.

هشتم: چگونگي دفن ميت ( در گور قرار دادن مرده):

بهتر آن است كه قبر (گور) عميق باشد. بدينگونه كه عمق آن حدود نصف قامت يك مرد متوسط القامه باشد. و ديگر اينكه در درون گور (قبر) لَحد ايجاد كنند. و جهت آن هم به سمت قبله باشد.

مرده را بر روي دست راست (پهلوي راست) داخل لَحد مىگذارند، و سپس گره كفن را باز كرده، و بدون آنكه سر جنازه برهنه و آشكار گردد. تفاوتي ندارد كه مرده، مرد يا زن باشد. بعد از آن بر آنجا خشت، يا گِل مىگذارند تا مطمئن شوند خاك داخل آن نمى ريزد. اگر توانستند خشت بگذارند وگرنه هر چيز ديگر مانند لوح يا سنگ يا تخته كه مانع داخل شدن خاك به داخل آن شود. حالا خاك را مىريزند و گور را پر مىكنند. مستحب است در اين زمان گفته شود: «بسم الله و علي ملّة رسول الله» يعني: «به نام خدا و بر امت رسول خدا اين مرده را مىگذاريم».

ارتفاع سطح قبر از زمين به اندازه يك وجب مىباشد، و چنانچه امكان داشت روي آن مقداري سنگريزه ريخته و آب مىپاشند.

بر كساني كه جنازه را تشييع كرده اند سنت است كه بر سر قبر ايستاده و براي ميت دعاي خير بنمايند. روايت شده كه رسول خدا e بعد از دفن ميت بر سر قبر او ايستاده و چنين مىفرمودند:

«استغفروا لأخيكم و سلوا له التثبيت فإنه الآن يسأل».

{به روايت ابوداود، حاكم، بيهقي و ديگران}.

«براي برادرتان طلب آمرزش نماييد، و براي او پايداري و ثبات در سخن حق بطلبيد، زيرا از او الآن سؤال مىشود. (يعني در حال حاضر دو فرشته الهي (منكر و نكير) از وي امتحان مىگيرند)».

نهم: نماز جنازه بعد از دفن ميت:

چنانچه كسي قبل از دفن ميّت نتوانست بر وي نماز جنازه بخواند، براي او جايز است كه بعد از دفن هم بر ميّت نماز جنازه بخواند، و اين مدت حدودا تا يك ماه مىتواند باشد، زيرا رسول خدا e اين عمل را انجام داده اند، و بيشتر از يك ماه ديگر جايز نمىباشد بدين علت كه در حديث يا اثري نيامده است كه رسول خدا e بعد از يك ماه از دفن ميّت بر وي نماز جنازه خوانده باشد.

دهم: نوحه خواني و غذا دادن براي ميّت:

جايز نيست صاحب عزا (عزاداران و سوگواران) براي مردم و كساني كه براي تسليت به نزد آنان مىآيند غذا و خوراك تهيه و آماده كنند. زيرا صحابي بزرگوار جريز بن عبدالله بجلي گفته است: «ما در زمان حياتِ رسول خدا e جمع شدن براي عزاداري و آماده كردن غذا بعد و دفن ميّت از انواع نياحت و سوگواري را ناروا مى دانستيم.

اما براي صاحبان عزا منعي وجود ندارد كه براي خودشان و ميهمانهاىشان غذا تهيه كنند، البته بهتر آن است كه خويشاوندان و همسايگان براي صاحبان عزا غذا پخته يا تهيه كنند. زيرا زماني كه خبر شهادت جعفر بن أبىطالب t در سرزمين شام به رسول خدا e رسيد، ايشان به خانواده خويش دستور دادند تا براي خانواده جعفر بن أبىطالب e غذا تهيه كنند و سپس فرمودند: (امروز) بر آنان امري (مصيبتي) گذشته است كه آنان را به خودشان مشغول ساخته و نگرانشان كرده است.

«اصنعوا لآل جعفر طعاماً فإنه قد أتاهم أمر يشغلهم».

{اين حديث را احمد، ابوداود، ترمذي، ابن ماجه و ديگران روايت كرده اند}.

همچنين مانعي وجود ندارد كه صاحبان عزا از غذايي كه برايشان تهيه شده همسايگان و يا ديگران را دعوت كنند. ودر ارتباط با گفتن تسليت وقت معيني در شرع وارد نشده است.

يازدهم: زمان سوگواري براي زنان:

براي زنان جايز نيست كه بيش از سه روز عزاداري كنند، مگر براي شوهرانشان. زيرا در اين حالت بر زن واجب است چهار ماه و ده روز سوگواري كند. اما چنانچه باردار (حامله) بود مطابق با احاديث صحيح كه گذشت بايد سوگواريش را تا هنگام زايمان ادامه دهد.

ولي بر مردان جايز نيست براي خويشاوندان و نزديكانشان و يا ديگران سوگواري كرده يا عزا بگيرند.

دوازدهم:

براي مردان جايز است كه هر چندگاه به زيارت گورستانها رفته و براي مردگان دعا كرده و طلب رحمت برايشان بنمايند، زيرا اين ديدار براي آنان يادآوري از آخرت و سرانجامشان مىباشد. زيرا رسول خدا e فرمود: «زوروا القبور فإنها تذكركم الآخره». {به روايت امام مسلم}.

« به ديدار قبرها برويد، زيرا اين قبور، آخرت را به ياد شما مىآورد».

رسول خدا e به اصحاب و يارانشان مىگفتند: هرگاه به گورستان (قبرستان) رفتيد اين دعا را بخوانيد:

«السلام عليكم أهل الديار من المؤمنين والمسليمن، وإنا إن شاء الله بكم لاحقون، نسال الله لنا ولكم العافيه، يرحم الله المستقدمين منا والمستاخرين».

{به روايت مسلم، احمد و نسايي}.

«سلام بر شما اي ساكنان اين سرزمين از تمامي مؤمنان و مسلمانان، و ما هم اگر خداوند بخواهد به شما خواهيم پيوست، از خداوند براي خودمان و شما عافيت و سلامتي مىخواهيم و خداوند به تمامى كسانى كه قبل از ما از دنيا رفته اند، و يا بعد از ما از دنيا خواهند رفت رحمت كند».

اما براي زنان جايز نيست كه به زيارت قبرستانها بروند، زيرا رسول خدا e فرموده است: «لعن الله زائرات القبور».

{به روايت احمد، ابن ماجه، حاكم، بيهقي وديگران}.

«خداوند، زناني را كه به زيارت قبرها مىروند نفرين (لعنت) كند.

زيرا با رفتن زنان به قبرستانها بيم برخاستن فتنه، بي صبري، كم حوصلگي، فرياد و شيون مىرود. همچنين صحيح نيست كه زنان در تشييع جنازه شركت نمايند زيرا رسول خدا e آنان را از اين عمل نهي كرده و بر حذر داشته است.

اما خواندن نماز جنازه در مسجد يا مصلي براي مردان و زنان جايز است.

اين مطلب آخرين چيزي بود كه توانستم جمع آوري كنم.

وصلي الله وسلم علي نبينا محمد وآله وصحبه أجمعين.

معلومات المادة باللغة الأصلية